گر ز جهان بگذرم از تو نخواهم گذشت ، سر رود از پيکرم از تو نخواهم گذشت ، مردمک چشم من نقش تو بر خود گرفت ، ور همه جا بنگرم از تو نخواهم گذشت
***
مهرباني نقش هر نقاش نيست ، هر که نقشي را کشيد نقاش نيست ، نقش را نقاش معنا مي دهد ، مهرباني نقش يار است ، حيف که يار نقاش نيست
***
پاي من خسته از اين رفتن بود ، قصه ام قصه ي دل کندن بود ، دل که دادم به يارم ديدم ، راهش افسوس جدا از من بود
***
پيش بي درد دمي صحبت از درد مکن ، شاخ سبز دلت را به خطا زرد مکن ، مرد اگر نيست در آن شهر ولي کوه که هست ، تکيه بر کوه کن و تکيه به نامرد مکن
***
اگر شيري درنده در برابرت باشد بهتر از آن است که سگي خائن پشت سرت باشد
***
اين چرخ فلک عمر مرا داد به باد ، ممنون توام که کرده اي از من ياد
بر سنگ مزارم بنويسيد آشفته دلي خفته در اين خلوت خاموش ، او زاده ي غم بود که از خاطر دوستان گشت فراموش
***
دوري ز برم اي گل ريحان چه نويسم ، من مور ضعيفم به سليمان چه نويسم ، ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد ، با اين دل پر درد به ياران چه نويسم
***
من يه نامه ي عاشقونه ام بازم کن ، محتاج کمي نوازشم بازم کن ، هرچند که سکه سياهم اي دوست ، در قلک دل پس اندازم کن
***
اگه از تو ننوشتم فکر نکن سرم شلوغه ، توي زندگي يه وقتا تنهايي رمز عبوره ، اگه از چشات گذشتم فکر نکن عاشق نبودم ، مطمئن باش توي دنيا دل به تو سپرده بودم
***
پرستوها چرا پرواز کردين ، جدايي را شما آغاز کردين ، جداي بي وفايي قهر و دوري ، همه باشند گناه آشنايي